تنها چند ماه از پایان عصر کهکشانیها میگذرد، ولی هیچکدام از هواداران رئال علاقهای به یادآوری این مسأله ندارند.
این دوران، شروعی شکوهمندانه داشت و رئال تا آستانة تبدیل شدن به قدرت بلامنازع اروپا پیش رفت.
ولی ناگهان همه چیز فرو ریخت تا پرافتخارترین تیم اسپانیا، سیاهترین دوران سالهای اخیرش را تجربه کند. اما به نظر میرسد مثلث کالدرون، میاتوویچ، کاپلو که تابستان امسال تشکیل شده، بتواند رئال را از این گرداب نجات دهد.
کهکشان رئال در تابستان سال2000 متولد شد. فلورنتینوپرس با وعدة خرید لوئیس فیگو، ستارة وقت بارسا توانست به ریاست باشگاه برسد و وعده داد که هر سال یکی از بهترین بازیکنان جهان را به این تیم بیاورد.
زیدان، رونالدو، اوون و بکام «کهکشانی»های بعدی بودند که به کلکسیون پرس اضافه شدند. ولی پس از موفقیتهای اولیه، رئال سه سال متوالی را بدون جام سپری کرد تا ناکارآمدی این سیاست آشکار شود.
در یک ربع قرن گذشته، سابقه نداشت که رئال چنین دورة طولانیای را بدون جام بماند. اوج حقارت این تیم در زمستان گذشته بود که بارسلونا در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو توانست رقیب قدیمیاش را با سه گل در هم بکوبد و هواداران رئال که نفرتی موروثی از بارسا دارند، از روی ناامیدی بپا خاستند و برای ستارگان حریف دست زدند.
اما پایان رسمی دوران کهکشانیها زمانی بود که رامون کالدرون در انتخابات ریاست باشگاه، بیشترین رأی را به دست آورد. هر چند عضو سابق هیأت مدیرة رئال بر خلاف وعدة انتخاباتیاش نتوانست کاکا را به پایتخت اسپانیا بیاورد، ولی مردی را برای نیمکت تیم برگزید که عملکردش در سالهای اخیر تنها یک معنی دارد:موفقیت تضمین شده.
پدر اگ میاتوویچ، مهاجم سابق باشگاه که از سوی کالدرون به عنوان مدیر ورزشی جدید باشگاه انتخاب شده بود، از پروندة رسوایی یوونتوس به خوبی استفاده کرد و فابیو کاپلو را برای آمدن به رئال راضی کرد؛ مردی که در پانزده سال گذشته چهار تیم مختلف (میلان، رئال مادرید، رم و یوونتوس) را به قهرمانی لیگهای معتبر اسپانیا و ایتالیا رسانده است.
کاپلو ده سال قبل هم به مدت یک فصل، مربیگری رئال را در اختیار داشت که توانست به قهرمانی لالیگا برسد و در این سالها دو بار پیشنهاد همین رئال را رد کرد، اما دست سرنوشت این دو را بار دیگر به هم رساند.
میاتووی ن کاناوارو، امرسون، فان نیستلروی، دیارا و ریس نشان داد. اکثر این بازیکنان جدید (به جز ریس) حالا پایههای اصلی تیم را تشکیل میدهند و جالب اینکه هیچکدام از آنها مشخصات کهکشانیها را ندارند.
بر خلاف خریدهای سالهای قبل که ستاره بودن بر کیفیت فنی آنها اولویت داشت و بارزترین نمونة آن دیوید بکام بود، وجه غالب بازیکنان جدید، تأثیرگذاری آنها بود.
نمیتوان تصور کرد که به واسطة حضور امرسون یا دیارا قرارداد تجاری جذابی عاید رئال شود.
در عوض، آنها توانستند حفرة عظیمی را که از زمان جدایی ماکلله در میانة میدان بهوجود آمده بود پر کنند.
همچنین فان نیستلروی در مقایسه با مهاجمینی چون رونالدو، آنری یا شوچنکو محبوب نیست و بیشتر به فرصت طلبی و حیلهگری شهرت دارد، ولی در این فصل توانسته مشکل گلزنی رئال را حل کند و بیش از تمام مهاجمین نامی تیم، سرنوشتساز باشد.
خرید کاناوارو هم از جهاتی کاملا مخالف رویة دوران پرس بود، چرا که در آن زمان، همة تلاش مدیران تیم، صرف دلربایی از بازیکنان تهاجمی میشد و چندان مهم نبود که آن بازیکن قرار است چه نقشی در سیستم تیم بازی کند.
کاپلو هم از این نظر به بازیکنان جدید شباهت دارد. یعنی در عالم فوتبال بیش از آنکه شیفتة مربی ایتالیایی باشند، او را تحسین میکنند. اما مأموریت «دن فابیو» این بار سختتر از ده سال قبل است.
رائول، روبرتو کارلوس و گوتی تنها بازیکنان بازمانده از دورة قبلی بودند و مهمتر اینکه تیم، روحیة پیروزی و برتری جویی را از دست داده بود.
کاپلو میگوید: «شرایط کاملا فرق کرده است. وقتی پس از ده سال برگشتم، میدانستم که این، همان تیم مادریدی نیست که میشناختم.
بقیة بازیکنان، همگی جدید هستند و روش کاری مرا نمیشناسند. این ماجرای کاملا جدیدی است. تنها وجه تشابه این است که به جای قبلی باز گشتهام.»
رئال در این سالها به تیمی شهرت داشته که برخی ستارگان به دلیل قراردادهای تجاریشان باید در ترکیب تیم قرار میگرفتند. استیو مک منمن در مورد دلبوسکه، آخرین مربی موفق رئال میگوید که دستش در انتخاب ترکیب تیم بسته بوده و باید طبق قوانینی که از بالا میآمده، تصمیم میگرفته.
خوزه آنتونیو کاماچو، مربی بعدی تیم، تنها چهل و هشت ساعت پس از اینکه دیوید بکام را از ترکیب بیرون گذاشت، اخراج شد تا گارسیا رامون، مربی جانشین او متوجه باشد که حق تعویض ستارگان را ندارد.
نتیجة سیاستهای عصر کهکشانیها شش مربی مختلف بود، ولی حالا کاپلو به مادرید بازگشته تا این ذهنیت را تغییر دهد. او میگوید: «این موضوع، کار مربی را سختتر میکند. بسیار مهم است که بازیکنان بدانند این مربی است که یازده نفر اصلی را انتخاب میکند.»
او در مورد اعتماد به نفس از دست رفتة بازیکنان میگوید: «وقتی پیروز میشوید، انگیزه خود به خود به وجود میآید. احساس قدرت و اعتبار میکنید. تلاش ما این است که سیستم بازی و شناخت بازیکنان از یکدیگر پیشرفت کند و آنها بدانند که در زمین باید بجنگند.»
استراتژی مدیریت جدید و اعتماد به کاپلو فعلا نتیجه داده است. مربی شصت سالة ایتالیایی، خیلی زود توانست فلسفهاش را در این تیم پیاده کند و نتیجة آن، حضور در کورس قهرمانی لالیگا و صعود آسان به مرحلة یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان است.
بزرگترین لحظة فصل برای هواداران مادرید، پیروزی سه بر یک این تیم در «ال کلاسیکو» بود تا کمتر از یک سال پس از شکست خفتبار مقابل بارسلونا، انتقام شیرینی بگیرند.
پس از این بازی بود که روزنامة مارکا نوشت: «بارسا با تبر کاپلو نصف شد.» البته رئال در فصل جدید، لغزشهایی نیز داشته. مثلا در بازی با ختافه که بازیکنان رئال هیچ ضربهای به سمت دروازه حریف نداشتند و در نهایت با یک گل مغلوب شدند، پیامد این مسابقه که پنجاه روز پس از آغاز کار کاپلو و یک هفته پیش از ال کلاسیکو برگزار شد، واکنش تند مربی ایتالیایی بود: «اینجا بازیکنان بزرگی حاضرند، ولی ما باید مثل یک تیم عمل کنیم. در این بازی، یک تیم به زمین نرفت، بلکه یازده بازیکن بودند که پیراهن همرنگی به تن داشتند.»
پیش از این نیز رئال در زمین لیون و در مسابقهای یک طرفه با دو گل مغلوب قهرمان فرانسه شد؛ شکستی که غول مادریدی را بیدار کرد. دو هفته پیش در مسابقة برگشت دو تیم، رئال نشان داد که کاملا متحول شده است.
مردان کاپلو نه تنها شکست دو بر یک را به تساوی دو به دو تبدیل کردند، بلکه با پنالتی دقیقة پایانی فان نیستلروی میتوانستند انتقام شیرینی بگیرند. اما رمز موفقیت کاپلو چیست؟ دن فابیو در این سالها جدیتاش را ثابت کرده و نشان داده که به هیچ ستارهای باج نمیدهد.
شاید بزرگترین قربانی او در این فصل، رونالدو باشد که به ندرت توانسته به ترکیب اصلی برسد. ستارة برزیلی در یکی از مسابقات فصل از ابتدای نیمة دوم شروع به گرم کردن خود کرد، ولی کاپلو ترجیح داد او را به زمین نفرستد.
او در مورد رونالدو بارها گفته که اضافه وزن دارد و تا زمانی که به شرایط بدنی مناسب نرسد، بازی نخواهد کرد. دیوید بکام هم در ایدههای کاپلو جایی ندارد و به نظر میرسد چارهای جز ترک پایتخت دیدنی اسپانیا نخواهد داشت.
مربی رئال برای نیمکتنشینی ستارة انگلیسیاش دلیلی فنی میآورد: «من نمیتوانم دوازده بازیکن را به زمین بفرستم. گاهی سیستم متفاوتی را انتخاب میکنم. مثلا ممکن است با عرض کمتری بازی کنیم و بنابراین در سمت راست از رائول استفاده میکنم. بدین ترتیب، کسی را دارم که هنگام حملات، به محوطة جریمه اضافه شود. میدانم که بکام هم توان این کار را دارد، ولی توانایی اصلی او سانتر کردن است.»
کاسانو هم که کاپلو را از رم میشناسد، خیلی زود مجبور شد از مواضع تند خود کوتاه بیاید و حالا بر روی نیمکت، منتظر نگاه مهربانانة اوست.
فرناندو هیرو که ده سال پیش، کاپیتان رئال بود، در مورد کاپلو میگوید: «او یک برندة مادرزاد است. او عقاید کاملا مشخصی دارد و در اولین برخورد متوجه میشوید که او شخصیت قدرتمندی دارد.»
تنها انتقادی که از کاپلو و سبک بازی رئال میشود، خستهکننده و نتیجهگرا بودن آن است. این ایرادی است که در دورة اول کاری کاپلو نیز وجود داشت و روزنامههای اسپانیایی، رئال را «ایتالیایی» و «بیاحساس» میدانستند.
اما کاپلو این نگاه را سلیقهای میداند: «هر کسی نظر خاص خودش را در مورد سبک بازی دارد. برخی ممکن است یک سیستم را بپسندند و برخی نه، ولی سبک بازی همیشه به بازیکنانی بستگی دارد که در اختیار دارید. مهمترین چیز، نتیجه است و بس. این یک فلسفه نیست، حقیقت است.»
کاپلو ادامه میدهد: «در پنج شش سال اخیر، فوتبال از نظر سرعت، پرسینگ و سیستمها تغییرات زیادی داشته. هر مربی از فوتبال جذاب حرف میزند، ولی این بستگی به بازیکنانی دارد که در اختیار شماست. اگر بازیکنان بریتانیایی در اختیار داشته باشید، نمیتوانید مثل بازیکنان برزیلی از آنها بازی بگیرید یا برعکس.»
البته نظر منتقدین هم چندان بیراه نیست. استفاده از زوج دیارا و امرسون در میانة زمین، زیبایی بازی رئال را گرفته است. برای تماشاگرانی که تا سال گذشته به دیدن بازیهای زیدان و فیگو عادت داشتند، خلأ فانتزی کاملا احساس میشود.
شاید بهترین نمونه از نتیجهگرایی رئال در بازی با اوساسونا مشاهده شد که این تیم با تنها پنج شوت به سمت دروازة میزبان با نتیجه چهار به یک به پیروزی رسید! در این شرایط کاپلو نمیتواند سلیقة هواداران اسپانیایی را نادیده بگیرد. شاید به همین دلیل باشد که به زودی، سه بازیکن از آمریکای جنوبی به تیم اضافه میشوند.
انتقال مارچلو، مدافع هجده سالة فلومیننسه تمام شده و او از ماه ژانویه میتواند به تیم اضافه شود. پدیدة برزیلی قرار است در دراز مدت جانشین روبرتو کارلوس شود. همچنین گونزالو هیگوان، هافبک آرژانتینی – فرانسوی ریورپلات نیز در تیررس رئال است.
این بازیکن نوزده ساله که اخیرا از سوی دومنک به تیم ملی فرانسه دعوت شده، مورد توجه میلان هم قرار دارد، ولی علاقة قلبیاش را برای پیوستن به تیم اسپانیایی اعلام کرده است. «گاگو» هافبک بوکاجونیورز هم گزینة دیگری است که از سوی فرناندو ردوندو، هافبک سابق آرژانتینی رئال سفارش شده و میتواند به بار فانتزی تیم اضافه کند.
قیمت این دو آرژانتینی به ترتیب ده و پانزده میلیون یورو اعلام شده، ولی برای باشگاه متمول اسپانیایی که برای پخش تلویزیونی مسابقات هفت سال آیندهاش اخیرا قراردادی 800 میلیون یورویی امضا کرده، چنین خریدهایی کمرشکن نیست.
این دو آرژانتینی میتوانند بهترین هدیة سال نو برای هواداران تشنة موفقیت رئال باشند. هر چند کاپلو این روزها ترکیب اصلیاش را پیدا کرده، ولی برای روزهای سرنوشتساز پایان فصل به چنین بازیکنانی نیاز خواهد داشت.
مردی که برای حفظ آمادگی تیمش به سیستم چرخشی پایبند است و میخواهد سه سال در مادرید بماند، خوب میداند که موفقیتهای فعلی کافی نیست و کارنامة او در پایان فصل مشخص خواهد شد. پس از سه سال بینتیجه، مدیران باشگاه از کاپلو فقط قهرمانی میخواهند. بنابراین مرد سرد و گرم چشیدة ایتالیایی، خوب میداند که این آغاز راه است.
میخواهم تا ابد در رئال باشم
گوتی یکی از معدود بازیکنان رئال است که دورة قبلی حضور کاپلو را نیز تجربه کرده است. در واقع، بازگشــت مربی ایتالیایی، یکی از دلایلی بود که او تصمیم به ماندن گرفت. اثرات این همکاری مشترک در نمایش گوتی هم نمایان است و او دوباره توانسته یکی از بازیکنان اصلی رئال شود. هافبک اسپانیایی مادرید از تمدید قرارداد و همچنین شرایط تیم در فصل جدید میگوید.
- فکر میکنم که با تمدید قرارداد، اوضاع روحیات بهتر شده.
بله. تمام کردن دورة ورزشی در تیم رئال یکی از رؤیاهای من بوده و هست. خیلی خوشحالام و همچنین از پدراگ میاتوویچ و رامون کالدرون رئیس باشگاه بسیار ممنون هستم.
- حالا دیگر حس میکنی که بیش از گذشته برای تیم ارزش داری؟
بله واقعا. فکر نکنم هیچ پاداشی برای بازیکن ارزشمندتر از تمدید قرارداد با او باشد. حالا در وضعیتی ایدهآل قرار دارم.
- تمدید قراردادت بسیار سختتر از آن چیزی بود که انتظار داشتی؟
عقیده دارم که تمدید قرارداد، همیشه تمدید قرارداد است. مهم این است که دو طرف به یک توافق واحد دست پیدا کردیم. مسألة خاصی نبود. آنها علاقهمند به ادامة حضور من در تیم بودند و من هم مایل به باقی ماندن در برنابئو بودم.
- در طول تابستان، صحبت از این میشد که بالاخره از رئال جدا خواهی شد. آنچه باعث تغییر این رویه شد چه بود؟
آمدن کاپلو به مادرید برای من بسیار مهم بود. او به من اعتماد داشت و این اعتماد، همیشگی بود. فکر میکنم همین مسأله باعث شد که من بتوانم در رئال باقی بمانم.
- فکر نمیکنی مادرید پس از بازی با بارسا کمی از فرم خودش خارج شده است؟
مهمترین چیز برای ما کسب نتایج خوب است. پس از آن بازی، روند رو به جلوی خود را حفظ کردیم. ما کمی با بارسا متفاوت هستیم. بارسلونا سه سال پیاپی است که در سطحی بسیار بالا بازی میکند و با وجود نداشتن بازیکنان کلیدی خود، هنوز هم در برابر تیمها شکستناپذیر است. ما نسبت به آنها شرایط سختتری داریم.